کد مطلب:149856 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:179

یزید هم حسین را می ستاید
یزید از كینه توزترین دشمنان امام حسین، علیه السلام، بود كه همه ی این لشكركشیها و قتل های دسته جمعی، غارتها، قساوتها و بی رحمیها بازگشت به او می كند و اكنون بنگریم او درباره ی امام حسین چه می گوید.


عالم ربانی مرحوم حاج شیخ جعفر شوشتری، رحمة الله علیه و قدس الله روحه، نقل می كند كه هند، همسر یزید با سر برهنه - از شدت ناراحتی برای امام حسین - به مجلس عمومی یزید آمد، یزید برخاست و پوششی بر او انداخت و گفت: اذهبی و ابكی و اعولی علی الحسین صریخة قریش فقد عجل علیه ابن زیاد؛ [1] برو و گریه كن و ناله بزن بر حسین مغیث و دادرس قریش كه ابن زیاد با شتابزدگی او را از بین برد.

و نیز نقل كرده است كه سر مطهر امام حسین را مصلوبا - بر نیزه - بر در خانه یزید قرار دادند. همسر یزید طاقت نیاورد، با سر برهنه آمد و وارد بر یزید شد و فریاد زد: آیا سر حسین فرزند فاطمه بر در خانه بر سر نیزه باشد؟!

یزید، لعنة الله علیه، برخاست و پوششی بر سر او انداخت و او را به داخل خانه برگردانید و دستور داد سر را پایین آوردند و به همسر خود گفت: اذهبی یا هند و اعولی علی ابن رسول الله، صلی الله علیه و آله و سلم، و صریخة قریش. [2] .

آری، یزید ملحد و دشمن شماره یك حضرت حسین بن علی، علیه السلام، از همسر خود درخواست می كند كه برود برای آن


حضرت گریه و زاری نماید و به عنوان «حسین» یا «ابن فاطمة» یا «ابن رسول الله» از او یاد می كند، و بالاخره در آخر او را صریخة قریش می خواند و مغیث و فریادرس مردم می داند.

این حاكی از آن است كه امام حسین عمری را در اغاثه و فریادرسی مظلومانه و محرومان سپری كرده بود و هر جا فریاد گرفتاری و درمانده ای بلند می شد، آن بزرگوار به ندای او پاسخ می گفت و به كمك او می شتافت و او را از چنگال درد و غم و گرفتاری رها می كرد، از هیچ گونه حمایت و اعانت و بذل لطفی درباره ی درماندگان و ستمزدگان، دریغ و مضایقه نمی نمود.

در آخر این بحث تذكر می دهیم كه شاعر عرب می گوید:



شهد الأنام بفضله حتی العدی

والفضل ما شهدت به الاعداء



؛ همه به فضل و بزرگواری او شهادت دادند حتی دشمنان، و فضل و بزرگواری آن است كه دشمن، بدان شهادت دهد.



[1] شوشتي، حاج شيخ جعفر؛ خصائص الحسين، ص 19 و 72 و 91، و در مورد اخير نقل مي كند كه گفت: گريه كن و ناله بزن بر حسين فرزند فاطمه كه او فريادرس قريش بود و ابن زياد شتاب كرد و او را از بين برد؛ خدا او را بكشد.

[2] شوشتري، حاج شيخ جعفر؛ خصائص الحسين، عليه السلام، ص 143.